4 کاری که افرادی که دارای نظم شخصی (خود فرمانی) هستند، انجام نمی دهند
گاهی کنار گذاشتن بعضی از عادات می تواند تغییرهای بزرگی را در زندگی ما رقم بزنند. در این مقاله به 4 کاری اشاره می شود که با کنار گذاشتن آن ها می توانید به سطح قابل قبولی از خود فرمانی و یا نظم شخصی دست یابید.
احتمالا هر یک از ما به طرق مختلف، افرادی را که دارای نظم شخصی هستند را مورد تحسین قرار می دهیم. چرا که بر هیچ یک از ما پوشیده نیست که صرف نظر از اینکه ما برای رسیدن به چه هدفی تلاش می کنیم، خود فرمانی و نظم شخصی، هسته اصلی رسیدن به اهداف است.
خود فرمانی در بسیاری از موارد به عنوان یک مفهوم به اشتباه در نظر گرفته می شود چرا که آن را یک ویژگی شخصیتی ثابت می پندارند حال آنکه این ویژگی تاثیر گذار می تواند مانند دیگر عادت ها آموخته و تقویت شود. البته نمی توان نقش ژنتیک را انکار کرد، اما این بدین معنی نیست که نمی توان آن را کسب کرد.
تحقییات بالینی اینطور نشان می دهند که نداشتن نظم شخصی یا به عبارتی خود فرمانی به دلیل بی انگیزگی و یا به معنا عدم تمایل ما نیست و یا حتی به دلیل وجود ژن های ناقص هم نیست، بلکه بسیاری از عادات مخرب ما هستند که از توانمندی طبیعی ما برای داشتن نظم شخصی جلو گیری می کنند.
اگر می خواهید که این عادات را بشناسید و هر چه زودتر آن ها را حذف کنید با ما در این مقاله همراه باشید.
1- تکیه بر قدرت اراده
ممکن است شما هم با جملاتی مثل“هر موقع بخواهم انجامش می دهم” آشنا باشید. معمولا عباراتی از این دست زمانی گفته می شوند که فرد تصور می کند هر وقت که بخواهد می تواند کاری را انجام دهد و فقط کافیست اراده کند. اما جالب است بدانید افرادی که دارای انضباط شخصی هستند، اراده را آخرین راه چاره می دانند.
به قدرت اراده خود مانند ترمز اضطراری در اتومبیل فکر کنید. داشتن آن بسیار خوب است، اما اگر به عنوان روش اصلی کاهش سرعت اتومبیل خود به آن اتکا کنید، دچار مشکل جدی خواهید شد. قدرت اراده هرگز نباید یک استراتژی اصلی برای انجام کارهای دشوار باشد.
افراد خود نظم پذیر می فهمند که برای تعهد به اهداف و وظایف چالش برانگیز، راهکارهای بسیار موثر تری وجود دارد. به عنوان مثال، یک “سلاح مخفی” که بسیاری از افراد خود نظم پذیر از آن بهره می برند، طراحی محیطی است.
ایده اصلی این است که بهتر است به جای اینکه خودتان را از طریق هدفی هدایت کنید، محیط خود را طوری تنظیم کنید که برای رسیدن به هدف مناسب باشد.
فرض کنید برای امتحان آینده باید به شدت مطالعه کنید. به جای اینکه بخواهید در مقابل حواس پرتی ها مقاومت کنید سعی کنید منابع پرت کننده حواس را در میحط خود کاهش دهید یا به محیطی بروید که کمتر در معرض این شرایط قرار بگیرید. بسیار هوشمندانه است اگر در وهله اول از وسوسه جلوگیری کنید تا اینکه در برابر آنها مقاومت کنید.
اگر می خواهید نظم بیشتری پیدا کنید، این سوال را از خود بپرسید: اگر قدرت اراده صفر داشته باشم چگونه می توانم به اهداف خود برسم؟
2- منتظر انگیزه ماندن
افرادی که دارای نظم شخصی هستند، انگیزه را مانند یک کاتالیزور می دانند که می تواند به روند انجام کارشان کمک کند و حس خوبی را ایجاد می کند. اما هیچ گاه به آن تکیه نمی کنند. احتمالا بسیاری از ما دوست داریم ورزش کردن رو شروع کنیم یا روی یک پروژه عقب مانده کار کنیم و بسیاری موارد دیگر از این دست که مدت هاست منتظر داشتن انگیزه کافی برای شروع آن ها هستیم. نمی شود این واقعیت را انکار کرد که انگیزه می تواند انجام کار های سخت را کمی آسان تر کند. اما اگر هرگز انگیزه کافی را پیدا نکردیم چه؟
بسیاری از خواسته های ما در سایه نداشتن انگیزه محو و به فراموشی سپرده می شوند. چرا که بسیاری از افراد می پندارند که اگر برای کاری انگیزه کافی ندارم پس حتما آن کار ارزش انجام دادنش را ندارد و نتیجه آن لیستی بلند بالا از کار های ناتمام و کار هایی است که هیچ گاه شروع نشده اند.
اما حقیقت آن است که برای انجام کارهای سخت حتما نیاز به یک منبع انگیزشی بزرگ نیست.
افراد خود نظم پذیر در این دام نمی افتند زیرا ماهیت واقعی رابطه بین احساس و عمل را درک می کنند. همانطور که احساسات می توانند منجر به عمل شوند، عمل نیز می تواند احساس را برانگیزد.
به عبارت دیگر، رابطه بین احساس و عمل یک خیابان دو طرفه است. انگیزه می تواند به شما در انجام کارهای سخت کمک کند، انجام کار های سخت نیز می تواند به ایجاد انگیزه و حس خوب کمک کند و حتی انگیزه شما را برای انجام کار های سخت بعدی بیشتر کند.
افرادی که خود فرمان پذیر هستند در انتظار انگیزه نمی شینند و با عمل کردن در خود احساس مثبت ایجاد می کنند. آنها می دانند که چگونه به جای انتظار برای انگیزه پیدا کردن، با اقدام در خود انگیزه ایجاد کنند.
دیگر منتظر انگیزه نمانید و اقدام کردن را تمرین کنید.
3- اعتماد به احساسات خود
افراد خود انضباط می دانند که نباید به احساسات اعتماد کرد. این بدان معنا نیست که شما نباید به احساسات خود توجه کنید و از آنها آگاه باشید. بالعکس، افراد خود فرمان پذیر اغلب با روحیه و احساسات خود بسیار در ارتباط هستند. اما نکته بسیار مهم آن است که آنها توسط احساسات خود اداره نمی شوند.
بینش کلیدی در اینجا این است که اگرچه احساسات اغلب اطلاعات مهمی را بیان می کنند، اما می توانند به همان اندازه ما را به بیراهه برسانند.
بسیار مهم است که ما از احساسات خود آگاهی داشته باشیم اما این موضوع با کورکورانه دنبال کردن آن متفاوت است. جالب است بدانید در بسیاری از موارد احساسات ما با ارزش های ما در تضاد هستند. برای مثال:
– شاید ارزش شما این باشد که اول صبح تمرین کنید، اما احساسات، شما را ترغیب می کند تا 30 دقیقه بیشتر بخوابید.
– شاید ارزش شما این باشد که در هر وعده غذایی به مقدار مشخصی کالری دریافت کنید، اما احساسات شما را ترغیب می کند که کالری بیشتری مصرف کنید.
اگر می خواهید نظم شخصی بیشتری پیدا کنید، یک رابطه تردیدآمیز با احساسات خود برقرار کنید. به احساسات خود گوش فرا دهید اما از گرفتن دستور از آنها بپرهیزید.
4- نتیجه گرایی
افرادی که خود فرمان پذیر هستند بیشتر از نتیجه، بر روی مسیر و تلاش خود برای رسیدن به اهداف تمرکز می کنند. از دیگر ویژگی های آن ها می شود به این اشاره کرد این افراد بسیار هدفمدار هستند و پیوسته در راستای آن قدم بر می دارند و معمولا دست آوردهای قابل ملاحضه ای را کسب می کنند.
آیا دلیل آن، این می باشد که آن ها پیوسته در حال فکر کردن به نتیجه هستند؟
خیر، افراد خود نظم پذیر دقیقاً به این دلیل که وقت زیادی را صرف تفکر درباره اهدافشان نمی کنند، می توانند به طور مداوم به سمت اهداف خود پیشرفت کنند. آن ها در عوض بر روی اعمالشان تمرکز می کنند و خود را در مسیر صحیح نگه می دارند و این تداوم، نتایج شگفت انگیزی را رقم می زند. به عبارت دیگر آن ها به این باور رسیده اند که آنچه را که می توانند کنترل کنند اعمال و تلاشهایشان است نه نتایج.
– شما نمی توانیدبر اینکه چه قدر وزن کم کنید کنترلی داشته باشید اما می توانید انتخاب کنید که دسر میل کنید یا نه.
– شما نمی توانید نمره ای را که در یک آزمون می گیرید کنترل کنید اما می توانید میزان مطالعه خود را کنترل کنید.
وقت صرف کردن برای صرفا فکر کردن به اهداف، نوعی حواس پرتی از چیز هایی است که می توانید در جهت آن انجام دهید.
شما در ابتدا باید به اهداف خود فکر کنید اما بیش از حد بر روی آن متمرکز نشوید. در عوض شروع به اقدامات کوچک در جهت رسیدن به اهداف خود کنید. انرژی خود را برای چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید هدر ندهید.
خلاصه مطالب
- تکیه بر قدرت اراده
- منتظر انگیزه ماندن
- اعتماد به احساسات خود
- نتیجه گرایی
بدون دیدگاه