سلام به شما کارمانیهای عزیز. در مقاله قبل با موضوع طراحی زندگی، مسیر طولانی رو با هم شروع کردیم و با چرایی طراحی زندگی آشنا شدیم. دومین مرحله از طراحی زندگی، تغییر نگرش میباشد.
تغییر نگرش موضوعی حیاتی
تغییر نگرش منجر به تغییر برداشت ما از موضوع مورد نظر و در نهایت تغییر رفتار ما در مواجهه با شرایط گوناگون میشود. معمولاً اکثر ما فکر میکنیم نگرش ما تنها زاویه موجود است و برای تغییر آن تلاشی نمیکنیم. برای اینکه بهتر این قضیه رو درک کنید بهتون پیشتهاد میکنم قسمت ششم رادیو کار نکن رو ببینید.
مرکز کنترل درونی یا بیرونی؟
در بحث تغییر نگرش با دو بحث مرکز کنترل درونی و بیرونی مواجه هستیم برای مثال مهندسی رو در نظر بگیرید که فقط دولت رو دلیل بیکاری خود میدونه. در اینجا مرکز کنترل بیرونی مورد بحث است. اما اگر از همین مهندس بپرسیم که چرا ادامه تحصیل رو انتخاب کردی در واقع مرکز کنترل درونی رو مورد بررسی قرار دادیم.
سهم اختیار من
۵۰ درصد از مشکلاتی که در زندگی ما به وجود میاد در اختیار خود ما است و ۵۰ درصد باقی مانده در اختیار ما نیست. در واقع این ۵۰ درصد دوم که در محدوده اختیار ما نمیباشد، مشکلات گرانشی هستند و ما باید این مسائل رو کاملاً بپذیریم. هر بار که با واقعیت بجنگی این ما هستیم که شکست میخوریم نه واقعیت. پس ما باید یک زندگی واقعی رو طراحی کنیم. به عنوان تمرین سعی کنید چند مشکل گرانشی خودتون رو در زمینههای مختلف (شغلی، عاطفی و…) یادداشت کنید و به این فکر کنید که قبلاً با کدومشون جنگیدید؟؟؟ قراره در کنار هم تغییر نگرش رو شروع کنیم.
نگرش ما در مورد ارتباط شغل و رشته تحصیلی
هیچ لزومی نداره که شغل شما به رشته شما مرتبط باشه. در آمریکا سهچهارم فارغ تحصیلان، شغلشون با رشتشون مرتبط نیست. یه جملهای داریم که (میگم حیف نیست تا اینجا اومدی حالا ولش کنی؟؟) اما واقعیت این هست که از اینجا به بعد زندگی تو حیف هست. در واقع گذشته حیف نیست آینده حیف است. اکثر ما وقتی یه چیزی رو داریم فکر میکنیم خیلی ارزشمند هست مثل شغل تحصیلیمون و همین باعث میشه اثر مالکیت، خطای شناختی رو در پی داشته باشه. اما باید حواسمون باشه که با نگرش باز به زندگی نگاه کنیم. نکته پایانی در مورد تغییر نگرش این است که باید قبول کنیم که تغییر نگرش شما، راه آسون نیست. نگرش های ما همیشه در پی اثبات خودشون هستند اما در عین حال باید بدونید که برای حل یک مشکل بسیار مهم و شاید نیاز به تغییر نگرش اساسی باشه.
خودشناسی
مرحله بعدی از مسیر طراحی زندگی، خودشناسی میباشد. شما با شناخت علاقه خود از وارد شدن در رقابتهای مستهلککننده پرهیز میکنید (مثل رقابت رشته پزشکی در ایران)
یه جمله که خیلیا رو بیچاره کرد
از خیلی افراد میشنویم که میگن برو دنبال شغلی که بهش علاقه داری. سوال اینجاست که اصلا علاقه چی هست. بعضی مواقع شما فکر میکنی به یه چیزی علاقه داری ولی در عمل اصلا اینطور نیست. از طرفی هم علاقهها طیف دارند و صفر و یکی نیستند ما به دنبال علاقهها هستیم نه علاقه. حتی بعضی موقعها علاقه میتونه ساختنی هم باشه یعنی تو میری کاری رو شروع میکنی توش موفق میشی و علاقه هم ایجاد میشه.
فقط علاقه مهم نیست!!!
درآمد هم مهمه خیلی هم مهمه. تو باید ببینی علاقت تو جامعه شغل داره یا حداقل خودت میتونی از علاقت درآمدزایی کنی. علاوه بر اینها استعداد و مهارت هم مهمه، انطباق این شغل با رسالت شخصی شما هم مهمه و اینها همه ریشه در خودشناسی شما داره. در مقاله بعدی که قرار هست ادامه طراحی زندگی رو با هم داشته باشیم، در مورد علاقه بیشتر صحبت میکنیم.
بدون دیدگاه